فرستنده :
عارفي
جمعه 91/10/15
چه زبا ني صا د ق تروزلال تر و بي ريا تر
اززبا ني كه كلما تش نه لفظ است ونه خط ،
هرعبا رتش نا له وضجه است ، وفريا د ش
عا شقا نه ، مگرچشم از زبا ن صا د قا نه تر
سخن نميگو يد ؟ مگر اشك زيبا ترين شعرو
د ا غ ترين اشتيا ق ولطيف ترين د و ست
د اشتن را وخا لص ترين گفتن كه همه د ر
كره د ل بهم آ ميخته وذ وب شد ه وقطره
گرم شد ه وآ ن نا مش ا شك است كه اززبا ن
صا د قا نه ترسخن ميگويد .
فرستنده :
عارفي
جمعه 91/10/15
هر آنچه هستي بهترينش باش اگر نمي تواني بلوطي بر فراز تپه اي باشي بوته اي در دامنه اي کوهي باش ولي بهترين بوته اي باش که در کنار راه مي رويد، اگر نمي تواني درخت باشي بوته باش اگر نمي تواني بوته اي باشي علف کوچکي باش و چشم انداز کنار شاهراهي را شادمانه تر کن، اگر نمي تواني نهنگ باشي فقط يک ماهي کوچک باش ولي بازيگوش ترين ماهي درياچه.
زمان حال را با ديروز يا فردا نمي توانيم عوض کنيم، بنابراين اين از اهميت فوق العاده برخوردار است، که تمام تلاش خود را به زمان جاري اختصاص دهيم.
اين تنها زماني است که اهميت دارد، اين تنها زماني است که وجود دارد.
به زندگي مان ايمان داشته باشيم تا تمام زيبايي ها را درک کنيم و شکرگزار خدا باشيم.
فرستنده :
عارفي
پنج شنبه 91/10/14
بوسه مي خواهم زتو لب را بد ند ان ميگزي
ميكني جانم جراحت با ر ديگرجا ن من (حا فظ )